زيتون
زيتون (به انگليسي: Olive) و با (نام علمي: Olea europaea) شامل تقريباً ۲۰ گونه درختان كوچك از خانواده زيتونيان بوده و در جهان كهن از حوزه درياي مديترانه، شمال آفريقا، جنوب شرقي آسيا، شمال تا جنوب چين، اسكاتلند و شرق استراليا پراكندگي گستردهاي داشتهاند. آنها هميشه سبز بوده و داراي برگهايي كوچك و يكپارچه هستند كه روبروي هم قرار گرفتهاند. ميوه اين گياه يك شفت است.
تخمين دقيق زماني كه زيتون از حالت وحشي خارج شد، تحت كنترل كشاورزان درآمد و به صورت ميوهٔ باغي مورد استفاده قرار گرفت، ممكن نيست. اشارات فراواني كه در انجيل دربارهٔ اين گياه و توليد آن وجود دارد و فراواني ضمني آن در سرزمين كنعان و منطقهاي در سوريه، كه هميشه زيتون براي اقتصاد ساكنين آن مهم بودهاست، موجب اين نتيجهگيري ميشود كه سوريه محل تولد زيتون پرورش يافتهاست. احتمالاً در آغاز، يك گونه اصلاح شده به دست تعدادي از فرقه كوچك سامي افتاد و به تدريج در قبايل اطراف نيز گسترش يافت و با حداقل تلاش به ميزان بسيار زيادي پرورش يافت؛ اين ماده روغني در آب و هواي خشك شرق، مادهاي بسيار حياتي براي سلامتي بهشمار ميرفت و ميوه اين درخت در آن دوران ابتدايي در بين جنگجويان بربري نمادي از صلح و حسن نيت بود. دوراني بعد و همزمان با توسعه سازمانهاي دريايي اين روغن بهعنوان يكي از اقلام تجاري به كشورهاي آسياي صغير و مناطق دريايي انتقال يافت و بيترديد گياه زيتون نيز در پي آن گسترش يافت.
زيتون در يونان باستاندر دنياي هومر همانگونه كه در ايلياد مشخص است، روغن زيتون فقط بهعنوان يك ماده براي ثروتمندان – محصول خارجي – شناخته شده و بيشتر به سبب ارزش آن براي آرايش پهلوانان مورد توجه بودهاست؛ جنگجويان بعد از استحمام به خودشان روغن زيتون ميزدند و بدن پاتروكلوس هم عيناً با روغن زيتون پوشيده ميشد. اما نه اشارهاي به كشت اين گياه شده و نه بر روي تاكستاني كه روي سپر آشيل نقش شده، وجود دارد. اما اگرچه در ايلياد هيچ اشارهاي به كشت زيتون نشده، وجود آن در باغ السينوس و ديگر كنايههاي آشنا، نشاندهنده اين حقيقت است كه زيتون در زمان نگارش اديسه شناخته شدهاست.
هر زمان به معرفي اين گياه ميرسيم تمامي روايات به تپههاي آهكي آتيكا بهعنوان اولين مكان كشت آن در شبه جزيره يوناني اشاره دارد. زماني كه پوسايدون (خداي دريا) و آتنا (الهه عقل و زيبايي) براي شهر آينده رقابت ميكردند، به خواست الهه يك زيتون از صخرههاي لميزرع پديدار شد (نگهبان هنرهايي كه بر آن وضعيت رو به افزايش تأثير جاوداني گذاشت). اينكه اين افسانه ارتباطي با اولين كشت زيتون در يونان دارد، با توجه به داستان جالبي كه توسط هرودوت در مورد اهالي اپيداروس نقل شده قطعي به نظر ميرسد. آنها به علت از دست دادن محصولشان مجبور به مشورت با (پيشگوي معبد دلفي) شدند و مقرر شد تا مجسمههاي داميا و هوراي (هردو از نمادهاي حاصلخيزي) را از چوب باغهاي زيتون بتراشند. سپس تنها در اختيار مردم آتن قرار گيرد. آتنيها به درخواست مردم اپيداروس درختي را به آنها اعطا كردند مشروط به آنكه هر سال براي آتنا الهه عقل و زيبايي (نگهبان آن) قرباني كنند؛ بنابراين آنها دستور پيشگو را اطاعت كرده و سرزمينشان دوباره حاصلخيز شد.
ادامه مطلب لينك زير:
برچسب: ،